Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@11:51:30 GMT

چرا «جیران»، «شهرزاد» نشد؟

تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۶۷۸۳۱

چرا «جیران»، «شهرزاد» نشد؟

فارس پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- صبح نو نوشت: ساخت آثار هنری در مدیوم تصویر آن هم از جنس سینما در حوزه پرداخت تاریخ، خیلی سخت و پیچیده است، چراکه شما باید بتوانی همه اصول روایت‌گری تاریخی و در عین حال درام داستانی را توأمان رعایت کنی که در خیلی از آثار سینمایی و تلویزیونی در مدیوم فیلم و سریال تا حدودی رعایت شده و در برخی کاملا فاصله داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حسن فتحی ازجمله سازندگانی است که سعی کرده در طول این همه سال و با آثار متنوع، در ساخت اثر تاریخی، تا حدودی جوانب هویتی و استنادی آن را رعایت کند، ولی در اثر جدید خود به نام «جیران» هیچ نمودی از این رعایت و تقید به تاریخ و مستندات هویتی آن وجود ندارد. به منظور بررسی این موضوع، گفت‌وگویی داشته‌ایم با احسان رستگار، فعال فرهنگی که در ادامه آن را می‌خوانید.

برخی از منتقدین معتقدند که سریال «جیران» با روزهای اوج فتحی و ملودرام تاریخی همچون «شهرزاد» فاصله دارد، نظر شما چیست؟ آیا این انتقاد را وارد می‌دانید؟

از همان قسمت ابتدای مجموعه‌ «جیران»، موضع مختصرم را درباره‌اش نوشتم. در ابتدا از جانب برخی دوستان این نقد مطرح شد که «نباید زود نقد کنی و باید صبر کرد» اما در مورد سریالی مثل «جیران» -که در همان قسمت اول، دستش چه از حیث انگیزه‌ ساخت، چه رویکرد روایی و چه فرمی- برای بنده رو شد، دلیلی ندیدم که تعلل بی‌جا کنم.
آقای حسن فتحی «جیران» را ساخت تا «فتیش شازده‌پروری» یا «فتیش فرزندسالاری»اش را ارضاء کند. شاید در وهله‌ اول، این یک ادعا سخت‌گیرانه به نظر برسد، اما شما اگر تا قسمت پایانی نظاره‌گر «جیران» باشید، تأیید خواهید کرد که این مجموعه ساخته شد تا ایشان گل‌پسرش را در یک نقش تخیلی و تحریف‌آمیز وارد داستان زندگی یکی از زنان ناصر‌الدین شاه کند و روایتی دروغ و ساختگی از تاریخ قاجار را به مخاطب حقنه کند، تا امیرحسین فتحی، سیر یک نقش موهوم و خیالی، یعنی یکی از نوادگان کریم‌خان زند را، از عاشقی ناکام تا یک قهرمان ملی، بازی کند.

روزهای اوج فتحی، به نظر بنده حتی «شهرزاد» هم نیست؛ در تابستان ۱۳۹۴، از قسمت آغازین سریال «شهرزاد»، نوشتم که این مجموعه، سیاسی‌ترین و فمنیستی‌ترین مجموعه‌ تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. باز هم در ابتدا برخی این نقد را تنگ‌نظرانه و سخت‌گیرانه تلقی کردند اما امروز دیگر همه می‌دانند که خانم ترانه علیدوستی به‌عنوان بازیگری برانداز صریحا اعلام کرده هرگز نقشی که فمنیستی نباشد را بازی نکرده و چه در سینما و چه بیرون سینما، همیشه یک فمنیست بوده است. اوج کارنامه‌ فتحی، مجموعه‌ «شب دهم» بود، نه سریال فمنیستی-مصدقی «شهرزاد». این نکته، بیانگر این واقعیت است که چقدر این دروغ بزرگ -که صدا و سیما سانسورچی است و به همین دلیل خروجی‌هایش جذاب و باکیفیت نمی‌شود- خلاف سابقه‌ حتی نویسنده و کارگردانی مثل حسن فتحی است؛بهترین عاشقانه، جذاب‌ترین مجموعه و ماندگارترین اثر فتحی، شب دهمی است که محصول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. البته بدیهی است که اگر او می‌خواست روایتی تحریف‌شده و پر از دروغ، با سوگیری‌های غرض‌ورزانه را در تلویزیون امروز بسازد، نمی‌توانست و این دال بر مسئولیت‌پذیری و رعایت حقوق معنوی مخاطب در صدا و سیما است.

فلذا بنده «شهرزاد» را نه تراز و شاقول ارزیابی می‌دانم، نه از طرفدارانش بوده‌ام و نه می‌توانم چنین اثر شدیدا فمنیستی شعارزده را بپسندم، اما چون «جیران» باید راوی تاریخ واقعی ایران بوده و از این حیث، امانت‌دار تاریخ و وفادار به رخ‌دادها و ما حدث نبوده، پس مردودتر از «شهرزاد» محسوب می‌شود.

همواره شاهد هستیم که کارگردانان تمایل دارند ساخت‌های تاریخی آن‌ها مربوط به دوره قاجار باشد، به نظر شما چه عاملی آن‌ها را به این موضوع تشویق می‌کند؟

این نکته را چند بار، طی پخش تقریبا یک‌ساله‌ «جیران» نوشته‌ام که اولا، متأسفانه برخی فیلم‌سازان، قاجار را از زوایایی روایت می‌کنند که پهلوی‌دوستانه است؛ مثلا دقیقا روی نکاتی دست می‌گذارند که رضا شاه و محمدرضا پهلوی، به عنوان ضعف‌های قاجار و قوت‌های پهلوی اشاره می‌کردند. برای مثال، به جای این‌که متمرکز شوند روی قاطعیت هایی که امیرکبیر با کمک ناصرالدین شاه با بابیت و بهائیت داشت، ناصرالدین شاه را یک شاه دائم‌الذکر متشرع نشان می‌دهند که هم‌زمان اغلب دغدغه‌هایش حول اتفاقات حرم‌سرایانه شکل می‌گیرد و اولویت‌بندی می‌شود و بیش از آن‌که مشغول مملکت‌داری باشد، در حال شهوت‌رانی بوده است.

این رویکرد روایی، دروغ است؛ طبق خاطرات منتشره از نزدیکان دربار پهلوی، محمدرضا شاه، اشرف پهلوی و برخی از دیگر بستگان آن‌ها، خیلی بیش از ناصرالدین‌شاه، درگیر هوس‌رانی و زن‌بارگی بوده‌اند، اما اگر دقت کنید، متناظر نمایش «حرم‌سرا سالاری» در دوران سلطان صاحب‌قران، اولا پهلوی در داخل اصلا توسط امثال فتحی روایت نمی‌شود و ثانیا در رسانه‌های فارسی‌زبان معاند، هم‌زمان پهلوی مدافع حقوق زنان تصویرسازی می‌شود؛ گویی پهلوی حریم ممنوعه است برای سریال‌سازان شبکه‌ نمایش خانگی و مخالفان حجاب و مذهب در ایران یعنی پهلوی باید در مصونیت روایت و قضاوت شدن قرار داشته باشد و ناگهان در یک سال، دو اثر دقیقا با سوژه‌ تخریب و استهزاء ناصرالدین شاه با رویکردی مبتذل، چه از حیث عاشقانه‌ای مثل «جیران» و چه طنزی زننده مثل «قبله‌ عالم»، همه‌ هم‌وغم به کار گرفته شده تا اوج احساس انزجار نسبت به قاجار در مخاطب ایجاد شود و به تبعش، در ضمیر ناخودآگاه تماشاگر، به رضا شاه حق دهد که بیاید و این خاندان زن‌باره و بی‌لیاقت را کنار بزند و پهلوی را تأسیس کند. یعنی فیلم‌ساز، عیان و در ظاهر دارد قاجار را تخریب می‌کند و در نهان و غیر مستقیم، جانشین و جایگزینش یعنی پهلوی بهتر و مقبول‌تر تصور می شود.

همانطور که می‌دانید خاندان قاجار به دلیل از دست دادن بخش‌های مهمی از کشور، جزو خاندان منفور در ایران هستند، چرا با وجود چنین پیشینه‌ای، کارگردانان تمایل دارند از این خاندان سریال بسازند؟

عرض کردم؛ منفورتر از قاجار، پهلوی است! فاسدتر از قاجار، پهلوی است! دزدتر از قاجار، پهلوی است! مستبدتر از قاجار، پهلوی است! ضد زن‌تر از قاجار، پهلوی است! شوم‌تر از حرم‌سرای ناصری، بی‌حجابی اجباری رضا شاه و شدیدتر از کاپیتولاسیون قاجاری، کاپیتولاسیون پهلوی است! بی‌عرضه‌تر از قاجار، پهلوی‌ها بودند! لااقل در دوران قاجار، بابیت و بهائیت ذلیل و منزوی شدند اما در دوران پهلوی، وزیر و نخست‌وزیر داشتند و بر ایران فرمان‌روایی می‌کردند! مفصلا در پاسخ به سول قبل، علل فیلم‌سازی علیه قاجار و نساختن درباره‌ پهلوی را عرض کردم؛ نمی‌توانند درباره‌ پهلوی بسازند چون اگر چنین کنند، لو می‌رود که اصلا موضع‌شان خیلی ضد پهلوی، رضا شاه و محمدرضا شاه نیست! به نظرم پهلوی‌دوستی و سلطنت‌طلبی پهلوی، بین فیلم‌سازان ضد قاجار، یک واقعیت تلخ است. گرچه ما به عنوان شیعه، با سلطنت و سلطانیزم اساسا مخالفیم، اما قطعا قاجار، ایران‌دوست‌تر و اسلام‌دوست‌تر از پهلوی بوده است.

آیا ذائقه مخاطب، آن‌ها را به سمت چنین تولیداتی حرکت می‌دهد یا مسائل دیگری من‌جمله مسائل سیاسی پشت‌پرده است؟

ذائقه‌ مخاطب را سازندگان مجموعه‌های شبکه‌ نمایش خانگی، مسموم کرده‌اند و مخاطب، به صورت پیش‌انگاری، چنین مطالبه‌ای از فیلم‌سازان و سریال‌سازان نداشته، اما امان از وقتی که کارگردانان، تهیه‌کنندگان، نویسندگان و بازیگران دوتابعیتی ما، خود را با حقوق معنوی مخاطب، مطالبات مخاطب و نیازهای روز ایران تنظیم نمی‌کنند، بلکه نت‌هایشان با سفارت‌خانه‌های مختلف کوک می‌شود.

به نظر شما در ساخت چنین آثار تاریخی، به چه میزان واقعیت‌های تاریخی منعکس می‌شود و به چه میزان در آن‌ها تحریف صورت می‌گیرد؟

در مجموعه‌هایی که در صدا و سیما ساخته شده، امانت‌داری در روایت تاریخ معاصر و پایبندی به منابع و مراجع مکتوب و شفاهی، حداقل در حد هشتاد درصد رعایت شده است و نهایتا بیست درصد، نویسنده و کارگردان، در برخی فرعیات و نه اصلیات، خرده‌پی‌رنگ‌هایی را دراماتیک کرده‌اند، اما در آثار شبکه‌ نمایش خانگی مثل جیران، خاتون و شهرزاد، معتقدم که پایبندی به واقعیات قابل‌اتکای تاریخ معاصر، در حد یک جسد و پوسته‌ بی‌جان است چون روح آثارشان، گویی پیش‌تر به شیطان فروخته شده و وقتی آن روح شیطانی وارد کالبدی انسانی می‌شود، شاید ظاهرا با یک انسان مواجه باشیم اما آثار انسانی از رفتار آن انسان ساتع نمی‌شود و از این رو، نهایتا بیست درصد، آن هم نه از جهت رویکرد روایت و نه موضع، بلکه فقط در حد بعضی اسامی، چهره‌پردازی‌ها و گریم‌ها ممکن است ظاهر امر حفظ شود. البته در «جیران» بیشتر شاهد ناصر جون با بازی بهرام رادان بودیم و حتی انتخاب بازیگرشان هم مضحک و بی‌ربط به واقعیت تاریخ بود. صرف حضور یک شخصیت واقعی در داستان خیالی «جیران» فتحی، دال بر واقعی شدن وجه تاریخ معاصر «جیران» نمی‌شود؛ حتی گنجاندن بعضی خرده‌روایت‌های خاله‌زنکی نیز، نمی‌تواند دقت ما را غافل کند از کلان‌رویکرد و کلان‌موضعی که روح سریال دارد پیش می‌برد.

پایان پیام/غ

منبع: فارس

کلیدواژه: جیران رژیم پهلوی ناصرالدین شاه تر از قاجار رضا شاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۶۷۸۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!

آفتاب‌‌نیوز :

مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاست‌های حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختار‌ها حمله می‌کرد طی روز‌های گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.

به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفت‌وگویی با تلویزیون بی‌بی‌سی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاج‌زاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوری‌خواهی می‌توانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاح‌طلبی نام برد که می‌توانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنت‌طلبان چاره‌اندیشی کنند.

پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخه‌ای می‌پیچد؟ او اصلاح‌طلب است؟ خیر. آزادی‌خواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او به‌خصوص در سال‌هایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمی‌شود. چه آنکه مقالات تند‌وتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راه‌اندازی شد تا با تندروی‌های بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.

هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر می‌کرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر می‌کرد و وی را تخفیف می‌داد. با این حال مهدی نصیری در سال‌های اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنت‌طلب تغییر داد و با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را می‌شناختند، حیرت‌انگیز بود.

کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را می‌خواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریش‌هایش خرده گرفت و او را از دایره حزب‌الله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغه‌ای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.

اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بی‌آنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیف‌تر از آنچه نصیری می‌نوشت، بازداشت و دادگاهی می‌شدند. حال وی بی‌هیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بی‌بی‌سی، رضا پهلوی را شاهزاده می‌خواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی می‌نشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن می‌گوید و خواهان یک اتحاد نامقدس می‌شود.

آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سال‌ها در حصر است، سخن می‌گویید؟ شما آیا نماینده جمهوری‌خواهان ایرانی هستید و سخنگوی آن‌ها شده‌اید؟ تاج‌زاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمی‌ماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنت‌طلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟

فردی که شما او را شاهزاده می‌خوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن می‌گویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشور‌های دیگر نامه فدایت شوم می‌نویسد که تحریم‌های اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟

فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد می‌شود و در مدار توسعه قرار می‌گیرد؟ آیا مشکلات حل می‌شود؟ بی‌تردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق می‌دهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.

مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانی‌گرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زده‌اند.

شما نیز اکنون در همان جایگاه نشسته‌اید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کرده‌اید، می‌توان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوری‌خواهان و سلطنت‌طلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمی‌توان به سادگی از آن‌ها چشم پوشید.

جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفت‌وگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند

روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزب‌اللهی دیروز که امروز رویکرد‌های براندازانه ارائه می‌کند.» این ترجیع‌بندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهره‌های سیاسی به گونه‌های مختلف تکرار شده است. چهره‌ای که در سال‌های ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پله‌های پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخه‌هایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان می‌نوشت.

نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نه‌تن‌ها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطه‌ور شد و از گذشته‌اش فاصله گرفت.

این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سال‌های انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهره‌های سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهره‌هایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمان‌های انقلابی آغاز می‌کنند. اما نهایتا با انکار همان آرمان‌ها به خط پایان کنشگری سیاسی می‌رسند. مصاحبه نصیری در بی‌بی‌سی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخورد‌هایی هم پیدا کرد.

محمود صادقی، چهره اصلاح‌طلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبه‌ای اعرابی! کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است...»

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب‌اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتن‌نویسی و اظهارنظر‌های تند حزب‌اللهی‌اش در گذشته توانست ریشه اصلاح‌طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونی‌اش مورد قبول اپوزوسیونی قرار می‌گیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازه‌وارد از راه دور آمده ندارند. گفته‌اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می‌داند نه شاهزاده می‌تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه‌مند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بوده‌اند در ایران باقی مانده‌اند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزه‌ای زیر پای آقای نصیری انداخته‌اند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»

با توجه به بازخورد‌های موضوع «اعتماد» گفت‌وگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامه‌ریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاه‌های مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزاره‌های بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره می‌کند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب می‌شود و فایده‌ای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاه‌های چهره‌هایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکرد‌های افراطی چهره‌هایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی می‌داند.

صحبت‌های اخیر مهدی نصیری با بی‌بی‌سی بازخورد‌هایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نام‌هایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاح‌طلبان، دیدگاه‌هایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاه‌ها نظری دارید؟

از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهره‌های اصلاح‌طلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سال‌های سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنش‌زدایی، شایسته‌سالاری و... فعالیت می‌کنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که می‌دانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا می‌کند. مسیر اصلاح‌طلبان و مرزبندی‌های آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاح‌طلبان نمایندگی دارد و نه می‌تواند از جانب افراد اصلاح‌طلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفت‌وگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحت‌فشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحث‌های مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونه‌ای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمی‌کنند. شخصا نمی‌توانم شخصیت چهره‌ای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاه‌هایی است که قبلا توسط مهدی نصیری‌ها پایه‌گذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.

چرا این‌طور فکر می‌کنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانه‌ای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر می‌کنید این رویکرد‌های مطرح شده، ابهاماتی دارد؟

بسیاری از دوستان اصلاح‌طلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقد‌هایی مبنایی‌تر، علمی‌تر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچک‌ترین نقد‌ها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر می‌رسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بن‌بست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که می‌تواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاست‌های‌شان کشور را به سمت خودبراندازی سوق می‌دهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاح‌طلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایده‌ای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.

آیا شما هیچ‌وقت با مهدی نصیری صحبتی داشته‌اید. از نزدیک او را می‌شناسید؟

زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور می‌کرد ممکن است سلطنت‌طلبان پایگاه‌های جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونی‌ها ساخته و پرداخته کرده‌اند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنت‌طلب‌ها منتسب کرده و به این شیوه برای آن‌ها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیت‌های بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلب‌شان برای ایران می‌تپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینه‌های بسیاری برای تحقق جمهوری داده‌اند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهره‌هایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیت‌هایی هستند که برای این کشور و آرمان‌های مردم هزینه داده‌اند. آنچه منافع مردم را تامین می‌کند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنش‌زدایی است. نمی‌توان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.

چه نسبتی میان این اظهارات و تندروی‌های داخلی و خالص‌سازی مشاهده می‌شود؟

اگر امروز به وضعیت موجود و یکه‌سالاری موجود، خالص‌سازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقد‌های جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنت‌طلبی را در پیش بگیریم. اصلاح‌طلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقوله‌ای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمع‌بندی می‌توان گفت که معلوم نیست صحبت‌های مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژه‌ای پشت این فرد است. تا شفاف‌سازی نشود، نمی‌توان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیری‌ها روشن نیست. مهدی نصیری علی‌رغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف می‌کند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیت‌های سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیت‌های سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیت‌های کشور و ظرفیت‌های خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیری‌ها طی می‌کنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعوا‌های سیاسی می‌توان آن را دسته‌بندی کرد.

فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشته‌ای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیت‌های جمهوری‌خواهان و اصلاح‌طلبان از یک‌سو و مشروطه‌خواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوری‌خواهی و مشروطه‌خواهی) با هم امکان‌پذیر است؟

گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال می‌کنیم، در ادامه مسیر مشروطه‌خواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزاره‌ای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسب‌تری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم می‌زنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینه‌هایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداخته‌اند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربه‌ها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس می‌شود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمی‌داد و این همه هزینه متوجه کشور نمی‌شد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.

برخی معتقدند مهدی نصیری‌ها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیده‌اند. یعنی چهره‌های تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه می‌کنند. نظر شما چیست؟

اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاح‌طلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاح‌طلبی با میانه‌روی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیری‌ها روبه‌روی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آن‌ها صحبت کرده و راهکار‌های مساله‌ساز ارائه می‌دهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبت‌های ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح می‌کرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت می‌کرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمی‌توان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق می‌آفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیرو‌های داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم برانداز‌ها و خودبرانداز‌ها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبرانداز‌های داخلی و برانداز‌های خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاح‌طلبان. اصلاح‌طلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.

دیگر خبرها

  • هدیه زاکانی به معلمان تهرانی: خدمات رایگان فرهنگی و ورزشی را از طریق اپلیکیشن شهرزاد دریافت کنید
  • اختلاف‌نظر درباره تصادف‌های پرماجرای تهران | نخستین قربانی؛ موسیقیدان مشهور یا روزنامه‌نگار معروف؟
  • مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانه‌ای رساند؟
  • انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!
  • فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی چیست؟
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • پس لرزه اظهارات جنجالی مهدی نصیری درباره رضا پهلوی و مصطفی تاجزاده
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • موگویی: وزارت خارجه هنوز اسناد پهلوی اول و دوم را آزاد نکرده است/ باقری‌کنی: ورود به پژوهش درباره امنیت ملی جسارت می‌خواهد
  • تکلیف پخش سریال جدید حسن فتحی مشخص شد